پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ، گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی خاک، زندان تو گشت ای مه زندانی من
از ندانستن من دزد قضا آگه بود چو تو را برد بخندید به نادانی من
آن که در زیر زمین داد سر و سامانت کاش میخورد غم بی سر و سامانی من
به سر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم آه از این خط که نوشتند به پیشانی من
رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی بی تو در ظلمتم ای دیده نورانی من
بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند قدمی رنجه کن از مهر به مهمانی من
صفحه روی ز انظار نهان میدارم تا نخوانند بر این صفحه پریشانی من
دهر بسیار چو من سر به گریبان دیده است چه تفاوت کندش سر به گریبانی من
عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری غم تنهایی و مهجوری و حیرانی من
گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند؟ که شکستی قفس ای مرغ گلستانی من
من که قدر گهر پاک تو میدانستم ز چه مفقود شدی ای گهر کانی من
من که آب تو ز سرچشمه دل میدادم آب و رنگت چه شد ای لاله نعمانی من
من یکی مرغ غزل خوان تو بودم چه فتاد که دگر گوش ندادی به نواخوانی من
گنج خود خواندی ام و رفتی و بگذاشتیم ای عجب! بعد تو باکیست نگهبانی من* ...
.......................................................................
* پروین اعتصامی
ما هم دیگه دانشجو شدیم ...
جالبتر اینکه با دوست صمیمیم افتادم توی یه دانشگاه ...
دوست برادرم خواب امام زمان را دیده بود ...
خواب دیده که توی مکه است ، امام زمان جلوی کعبه نشستن و دارن مناجات میکنن ...
کمی بعد بلند میشن که برن که دوست برادرم میگه آقا کجا میخواید برید؟ امام میگه دارم میرم مدینه، میای؟ میگه بله و میرن مدینه ... اونجا میشینن و مناجات میکنن و بعد امام با گریه میگن: دیدین چه جوری قرآنتون را آتش زدند؟
بعد امام بلند میشن که برن دوباره شخص میپرسه آقا کجا دارین میرین؟ امام میگن دارم میرم سر مزار مادرم (حضرت) فاطمه (س) میای؟ میگه بله و با هم میرن سر مزار حضرت فاطمه (مکان اون محل را به یاد نمی آورده) اونجا هم به همون ترتیب اول مناجات میکنن بعد حضرت دوباره با گریه میفرمایند: دیدین چه جوری قرآن را آتش زدند؟
بعد دوباره بلند میشن که برن شخص دوباره میپرسه کجا میرین؟ امام میگن میرم کربلا، میای؟ میگه بله و با هم میرن کربلا . اونجا هم دوباه همون ماجرا تکرار میشه و امام رو به حرم میگن یا جداه دیدی چطور قرآن را آتش زدند؟
بعد انگار با امام زمان وارد محلی میشن که دارن قرآن را میسوزونن شخص چند سوره خاص را در هنگام سوختن دیده که از جمله اونها سوره محمد و سوره ابراهیم بوده ... بعد از سوزاندن قرآن اون آیات مبارک را زیر پاشون له میکنن ... و امام زمان با دیدن تمام این صحنه ها گریه میکنن اونقدر گریه میکنن که گریه شون تبدیل به شیون میشه (خیلی شدیدتر گریه میکنن) بعد برمیگردن رو به شخص میگن تو هر وقت خواستی من به خوابت میام ولی شما که خانواده ی مذهبی هستین همیشه برای فرج من دعا کنین ... توی قنوتهاتون و ... (و در همه حالتهای دیگه) ... *
--------------------------------------------
* چون این خواب نقل به مضمون برام بیان شده بود من هم نقل به مضمون کردم ... ممکنه جایی را کم یا زیاد کرده باشم که به بزرگی خودتون ببخشین ...
1.انا نحن نزلنا الذکر و انا لهو لحافظون ...
2. اللهم عجل لولیک الفرج ...
اگر با من نبودش هیچ میلی چرا گفت «برو گمشو با من حرف نزن* » لیلی !!!!
___________________________
-مگه من چه گناهی کردم ؟!؟!
بعد نوشت : * رجوع شود به آیه 108 سوره ی مومنون ترجمه آقای فولادوند
من بیوتن را خوندم یعنی در مقایسه با کتاب من او که خوردمش! اینو فقط خوندم ...
من بیوتن را نفهمیدم! ارمیا را نفهمیدم، آرمیتا را نفهمیدم، رابطشون را نفهمیدم، دلیل استفاده ی زیاد نویسنده از کلمات انگلیسی را نفهمیدم، اون قضیه ی یا الله و یا علی و یا دولت را که اصلا نفهمیدم!
سیلورمن ها را هم نفهمیدم! من اصلا عمق این کتاب را نفهمیدم و به هیچ وجه باورم نمیشه که کتاب رضا امیرخانی عمق نداشته باشه
برای همین نگفتم از بیوتن خوشم نیومد یا بیوتن قشنگ نبود فقط میگم بیوتن را نفهمیدم ...
اگر میتوانید بیوتن را برای من تفهیم کنید ! ...